خانه عناوین مطالب تماس با من

تلنگر

تلنگر

روزانه‌ها

همه
  • دوئل

پیوندها

  • سایت شهید آوینی
  • بچه مثبت
  • وبلاگ حسینه
  • همبلاگی
  • فطرس
  • حسینه دل
  • کمی آرامتر...

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • ولی انگار از رفتن بابا هنوز خبر نداشت ...
  • حسین جنس غمش فرق می کند
  • از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
  • دست کمانگیر به سمت شما یا صاحب الزمان
  • دست کمانگیر
  • جانم فدای سید علی (تا کور شود هر آنکه نتواند دید . . )
  • شعری به مناسبت روز بصیرت (12 محرم)
  • شعری از علی اکبر لطیفیان
  • دست من و تو نیست که نوکرش شدیم
  • خاطره ... تلنگر ... حسین (ع)
  • شعر شهریار در باره رهبر انقلاب امام خامنه ای
  • خاطره تلنگری از مجید پازوکی
  • صم بکم عمی فهم لا یرجعون
  • ذکر
  • نوشته های تلنگری همسر شهید عبادیان

بایگانی

  • اردیبهشت 1390 1
  • فروردین 1390 1
  • اسفند 1389 1
  • بهمن 1389 3
  • دی 1389 1
  • آذر 1389 2
  • آبان 1389 1
  • شهریور 1389 1
  • مرداد 1389 3
  • تیر 1389 2
  • اردیبهشت 1389 1
  • فروردین 1389 1
  • اسفند 1388 2
  • بهمن 1388 1
  • دی 1388 7
  • آذر 1388 7

آمار : 23556 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • ولی انگار از رفتن بابا هنوز خبر نداشت ... یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 09:59
    استاد داشت ورقه ها رو تصحیح می کرد و یکی یکی نمره ها رو می خوند تا اینکه رسید به ورقه ی من، اسممو خوند و از زیر عینکش نگاهی بهم انداخت و سری تکان داد. یکی دوباری با هم حرفمون شده بود و منتظر فرصتی بود تا دِق و دلیش رو سرم در بیاره. برگشت و گفت: آره دیگه کسی که با سهمیه بیاد دانشگاه از این بهتر نمیشه نتیجه اش میشه این...
  • حسین جنس غمش فرق می کند دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 16:34
    اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند این راه عشق پیچ وخمش فرق می کند اینجاگدا همیشه طلبکار می شود اینجا که آمدی کرمش فرق می کند شاعر شدم برای سرودن برایشان این خانواده، محتشمش فرق می کند "صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین" عیسای خانواده دمش فرق می کند از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش معلوم می شود حرمش فرق می کند تنها نه...
  • از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 10:09
    برای گفتن من ، شعر هم به گل مانده نمانده عمری و صد ها سخن به دل مانده صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست گر هم گله ای هست ، دگر حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست دیریست که از خانه خرابان جهانم بر سقف فرو ریخته...
  • دست کمانگیر به سمت شما یا صاحب الزمان یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 01:19
    خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو این جمله ای زیبایی است اما عمل به اون سخته و هر کسی نمی تونه بهش عمل کنه ما هم یکی مثل بقیه. خدایا.... چند وقته ازت دور شدم. نمی دونم چرا اما توفیق خیلی از کارهارو ازم گرفتی.. کارم شده روزمرگی. خیلی زحمت بکشم نمازمو سروقت بخونم که اونم خیلی وقتا دیگه نمی شه. هر روز دارم از ارزش هام...
  • دست کمانگیر چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 12:04
    مریز آبروی سرازیر ما را به ما بازده نان و انجیر ما را خدایا اگر دستبند تجمّل نمی بست دست کمانگیر ما را کسی تا قیامت نمی کرد پیدا از آن گوشه کهکشان تیر ما را ولی خسته بودیم و یاران همدل به نانی گرفتند شمشیر ما را ولی خسته بودیم و می برد توفان تمام شکوه اساطیر ما را طلا را که مس کرد، دیگر بدان چه خاصیتی بود اکسیر ما را
  • جانم فدای سید علی (تا کور شود هر آنکه نتواند دید . . ) شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 08:58
    ای حسرت جان و تنم /تنها دلیل بودنم آه ای شهادت العجل چشم منو امر ولی/ جان من و سید علی ای مقتدایم چشمان تو/مومن شدم بر ایمان تو/ در دست مهدی دستان تو/جانم فدای سید علی برای اینکه حق مطلب ادا بشه حتما فایل صوتی رو گوش کنید فایل صوتی
  • شعری به مناسبت روز بصیرت (12 محرم) جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 22:00
    شکر خدا پس از گذر از درد و داغها سر باز کرده به تاول چرک «نفاق‌ها» هرچند شر هرآنچه که می‌شد رسانده‌اند اینجا به خیر می‌گذرد اتفاق‌ها! ما بید نیستیم که با باد خم شویم حتی اگر که خم بشود پشت باغ‌ها! فانوسمان پلاک شهیدانمان شده است وقتی رسید موسم مرگ چراغ‌ها ما دستمان قلم شده تا ثبت عشق را یک لحظه نسپریم به دست کلاغ‌ها!...
  • شعری از علی اکبر لطیفیان شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 08:14
    لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟ قاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز روبرو به سرت می کنم نگاه احساس می کنم که نمایت عوض شده جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها در روز چند مرتبه جایت عوض شده طرز نشستن مژه...
  • دست من و تو نیست که نوکرش شدیم شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 08:12
    دست من و تو نیست که نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت ما را کشیده است … ---- روزیکه الفبای انالعبد نوشتیم گفتیم که ما نوکر ارباب بهشتیم یک پیرهن مشکی و یک بیرق روضه بانی شد و ما بنده ابلیس نگشتیم ---- بار الها اجلم را تو به تاخیر انداز چند روزیست دلم تنگ محرم شده است ---- ارباب صدای قدمت می آید هنگامه اوج ماتمت می آید ما در...
  • خاطره ... تلنگر ... حسین (ع) پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 23:11
    در مسیر محور دوم رسیدیم به جای شهادت سید مرتضی آوینی. آنجا هم فاتحه ای خواندیم. حرکتمان به طرف مقتل شهدای لشکر 27 بود. رسیدیم به یک گودال. بچه های تفحص قبل از ما حفرش کرده بودند. پر بود از مین و سیم خاردار و وسایل شهدا. نصفشان زیر رمل ها بود. چندتا از وسایل شهدا را هم برده بودند یک گوشه. یک پرچم پاره و سوخته هم زده...
  • شعر شهریار در باره رهبر انقلاب امام خامنه ای یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 10:24
    رشگم آید که تو حیدر بابا بوسی آن دست که خود دست خداست راستان دست چپ از وی بوسند که خدا بوسد از او دست راست در امامت به نماز جمعه صد هزارش بخدا دست دعاست من بیان هنرم، یک دل و بس او عیان هنر از سر تا پاست او شب و روز برای اسلام پای پویا و زبان گویاست او چه بازوی قوی و محکم با امامی که ره و رهبر ماست شهریارا سری افراز...
  • خاطره تلنگری از مجید پازوکی پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 15:41
    هر روز وقتی برمی گشتیم، بطری آب من خالی بود؛ اما بطری مجید پازوکی پر بود. توی این حرارت آفتاب، لب به آب نمی زد. همیشه به دنبال یه جای خاص بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت ـ هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می کردیم که مجید بلند شد. خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را اینگونه ندیده بودیم. مرتب می گفت...
  • صم بکم عمی فهم لا یرجعون جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 10:00
    گفتم با من از شنیدن بگو! گفت تو بگو! گفتم لالم در گفتن. گفت لالی از آن رو که شنیدن نمی دانی! کر مادر زاد، لال مانَد که بی شنیدن کی به زبان خواهد آمد!؟ کَر نبودی به یکباره می دانستی ام، بی آنکه گفتگو کنی! عطش داری به شنیدن اما شنیدن نمی دانی! این عطش تو را به هر سو می کشاند. هر سویی را نچش، که هر شنیدنی، شنیدن نیست!...
  • ذکر پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 15:01
    از من می شنوی؟هرکس گفت دنبال من بیا، من رسم جدید آورده ام، پشتت را کن بهش و برو دنبال کارت. محلش نگذار. کسی قرار نیست رسم جدید بیاورد. همان رسم قدیم است، قرار است همان را یادت بیاورند. ذکراصلا یعنی همین دیگر؛ یعنی یادآوری.
  • نوشته های تلنگری همسر شهید عبادیان جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 16:10
    محمد٬ حمیدرضا دیشب رفت. سوار هواپیما شد و رفت. رفت که یادش برود تو پدرش بوده ای.به قول خودش٬ رفت تا حقش را از زندگی بگیرد.محمد٬ من خسته ام. باور کن دیگر نمی توانم بلند بشوم. اصلا شاید حق با حمید باشد. شایدهمه این سال های عذاب و سختی ٬ بیهدوه دویده ام. بیهوده خودم و بچه ها را دنبال تو کشیده ام. تا وقتی بودی ٬ در به دری...
  • عاشق مهدی (شعری از مهدی اقدم نژاد) جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 21:41
    عاشق مهدی عمل خواهد نه حرف هر عمل ظرفیت باید نه ظرف عاشق مهدی گل است و خار نیست دین فروش کوچه و بازار نیست عاشق مهدی بوقت امتحان عیب خود گوید نه عیب دیگران عاشق مهدی نمی گردد مرید بر حسین گاهی و گاهی بر یزید عاشق مهدی نگردد فتح باب در خیابان ها عیالش بد حجاب عاشق او همچو او آزاده است دل به تار موی مهدی داده است اسلام...
  • فاطمه ی خدا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1389 07:22
    بگو دیگر نیاید هیچ کس تاریخ بنویسد! و از یک زخم کهنه باز هم از بیخ بنویسد! نمی خواهم کسی در انتقام قتل ِ بی تاوان دو صفحه کاغذِ بی مصرفِ تاریخ بنویسد! نمی خواهم کسی با خنجری از جنس پَر یکریز برای قاتلی بی رحم هی " توبیخ " بنویسد! کسی باید بیاید که نوشتن را بلد باشد بیاید روی چشم قاتلان با سیخ بنویسد! ***...
  • صحبت های تلنگری حاج حسین یکتا در جمع بسیجیان دانشگاه شریف سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 12:30
    سلام این صحبت ها رو گوش بدید. ممکنه چند روزی روزمرگیو کنار بذارید و شاید یه نفر یه حضور تاریخی داشته باشه.البته باید بگم رطب خورده منع رطب کی کند؟ اما گوش بدید و اگه کاری کردید برای ما هم دعا کنید تا ما هم از این غفلت خارج شویم و حضوری تاریخی داشته باشیم. (دانلود فایل صوتی) در ضمن یه بنده خدایی قرار بود اینجا مطلب...
  • شعری در حسرت کربلا جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 13:53
    بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عزوجل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکان های محترم بسیار آفرید ، ولی کربلا نشد گرچه هزار سال تو را گریه کرده اند یک گوشه از حقوق لبِ تو ادا نشد ما گندم رسیده...
  • دل نوشته دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1388 12:00
    آنان که معنای ولایت را نمی فهمند در کار ما سخت مانده اند. سر و جانم به فدایتان که وصی اما عشق هستید و نایب امام زمان . . .
  • علت این موج ضد مشایی چیه؟ پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 15:03
    چند وقتیه یه سوال ذهنمو درگیر کرده گفتم اینجا مطرح کنم ببینم شماها چی میگید؟ اگه شما یه نفرو خیلی قبول داشته باشید و از جهات مختلف اونو تایید کنید و هر جا که شما مسئولیت دارید ایشون به نحو احسن به شما کمک کند همچنین این فرد بسیار منظم و پرکار باشد و از نظر شما بهترین کمک برای شما باشد اگر یک اشتباه بکند او را کنار می...
  • أین عمار؟ واحد شبانه‌روزی انقلاب اسلامی یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 17:17
    1) این چهار نفر و نصفی «خودتان بودید. خودتان خیابان‌ها را بستید، اموال مردم را آتش زدید، ماشین‌ها را، امکانات شهری را، خودتان مسجد را آتش زدید، طرفداران ما نبودند.» می‌گویند آنها که نمازجمعه سبزی را به‌طور مختلط، با کفش و جابه‌جا «دست در دست هم به مهر» به‌جا آوردند، هواداران ما نبودند، آنها که با آرمان امام در دفاع از...
  • یاد کربلای پنجی ها به خیر! یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 17:06
    آسمان یک روز دریا کبوتر بود و نیست سهم ما خون و تفنگ و زخم و خنجر بود و نیست هر دری را می زدی دربان جنت می گشود راهی از میدان مین تا کوی دلبر بود و نیست نردبامی از دعا می برد ما را تا خدا ساحت سجاده هامان جملگی تر بود و نیست
  • أین عمّار؟ پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1388 10:32
    أین عمّار؟ أین عمّار؟ سوره­‌ی کوثر، أین عمّار؟ روضه­­‌ی کوچه، قصه‌‌ی مرد و دست او بسته أین عمّار؟ آیه‌ها پرپر أین عمّار؟ نیزه‌ها بر پاست می دود چشم در پی عمّار، نکند خوارجِ سالوس؟ گیج و گم به راه، غرق در کابوس واژه ها دو تادوتا در تب، أین عمّار؟ کسی خبر دارد؟ لحظه ها روان، یکی یکی، پی هم، ناگهان دلم تلاطم کرد، می دوم...
  • سردار! حریف ما فتوشاپ نیست! دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 21:51
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نجوایی با حاج‌محمد‌ابراهیم همت سردار! حریف ما فتوشاپ نیست! روزگار آزگاری است، «الجزیره» جنون گرفته. با فتوشاپ قتل هابیل را انداخته گردن بسیجی‌ها و می‌گوید: «همت» را در «جزیره مجنون» لباس‌شخصی‌ها کشته‌اند. همت گرچه پیراهن سپاه به تن داشت ولی خودش لباس‌شخصی بود....
  • به هوش باش که امروز کوفه تهران است دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 21:50
    به هوش باش که امروز کوفه تهران است و ذوالفقار گرفتار نیزه داران است مساحتی است پر از چهره های رنگ به رنگ که فتنه پشت نقاب فریب پنهان است برای آنکه عدالت به خون بغلطد باز قلم، زبانه ی شمشیرهای برّان است علی همیشه غریب است و تا ابد مظلوم شهید زخم زبان های سایه مردان است به هوش باش که بوی نفاق می آید به دست مردم نااهل،...
  • یادتان هست که احساس خطر می کردید؟ یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 16:53
    یادتان هست که احساس خطر می کردید؟ از کلامی که دروغش خواندید، از جماران و کلام پیرش که تو فریاد زدی گم شده است. این خطر چیست؟ کدامین احساس؟ انعکاس رخ چون آینه روح خدا و آتش؟ هر کلامش که بریدید و به دلخواه از آن راه بجویید، خطر می دانی؟ هلهله در غم سالار شهیدان، آتش دامن غمبار سیاهی عزا هم خطری آیا هست؟ آتش و صفحه قرآن...
  • سخنرانی حاج حسین یکتا در جمع وبلاگ نویسان یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 09:34
    رفقای وبلاگی بی زیر قبه امام حسین(ع) کارتان بار نمی نشیند بی توسل در حرم علی بن موسی الرضا(ع) و ارائه طریق از اقا با نگاه الهامی که به قلوب نورانی و قشنگتان بشود کارتان به بار نمی نشیند بی نوشتن عریضه به محضر حضرت ولیعصر که آقا می خواهم در وبلاگم اینگونه بگویم و به عرض آقا رساندن در مسجد مقدس جمکران و در این عصر شلوغی...
  • یکنفر نیست؟ یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 09:13
    داد زدها! سر ازین خاک کجا بردارد کیست آیا قدمی سمت خدا بردارد خیمه زد روی پدر، رو به جماعت پرسید: یکنفر نیست که بابای مرا بردارد یکنفر نیست از این جمع قدم بگذارد و بیاید سربابای مرا بردارد یکنفر نیست که مردی کند و برخیزد حجم این داغ بزرگ از دل ما بردارد یکنفر نیست به این مرد بگوید نامرد! تا دلش بشکند از حنجره پا...
  • چه روزهاى عجیبى! چه جزر و مد بدى ... یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1388 23:25
    چقدر گریه کهنه به دادم آمده است چه خاطرات عجیبى به یادم آمده است چه صبحم اى شب رفته ! چه خالى از رنگم سبک چو روح شهیدى در عشق آونگم ببار باران ! باران ! ببار بر روحم ! که من نه غرقه طوفان، که غرقه نوحم هلا تمام شما بى نشانى و بى نام ! شما ! ملا ئک خوشبخت در کنار" امام" ! از آدم ،از خلفا آخرین براى شماست...
  • 35
  • صفحه 1
  • 2