خاطره تلنگری از مجید پازوکی

 

  

هر روز وقتی برمی گشتیم، بطری آب من خالی بود؛ اما بطری مجید پازوکی پر بود. توی این حرارت آفتاب، لب به آب نمی زد. همیشه به دنبال یه جای خاص بود. 

 

نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت ـ هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می کردیم که مجید بلند شد. 

خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را اینگونه ندیده بودیم. مرتب می گفت :"پیدا کردم. این همون بلدوزره." 

 

یک خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردارها دو شهید افتاده بودند که به سیم ها جوش خورده بودند و پشت سر آنها چهارده شهید دیگر. 

 

مجید بعضی از آنها را به اسم می شناخت. مخصوصا آنها که روی سیم خاردار خوابیده بودند. جمجمه شهدا با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. 

 

 مجید بطری آب را برداشت، روی دندانهای جمجمه می ریخت و گریه می کرد و می گفت :"بچه ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم.تازه، آب براتون ضرر داشت!"....مجید روضه خوان شده بود و ....

نظرات 5 + ارسال نظر
بیم عرف ت چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ب.ظ http://bimarefat.ir

خیلی مخلصیم....
این حاطره رو از پازوکی، نشنیده بودم. عجب اهل دلی بوده..

فتح‌خون شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ب.ظ

سلام‌علیکم
ایام سوگواری شهادت مولی‌الموحدین امیرمومنان
حضرت علی علیه‌السلام ماه غریبستان را به شما تسلیت میگم.

میشه بپرسم قالب وبلاگتون رو چطوری درست کردید؟
متشکرم.
یاعلی

سلام
از طریق front page این کارو کردم

فطرس شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ب.ظ

بچه های انتقام سیلی زهرا سلام ...

yamin_402 سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 ق.ظ

سلام بر شهیدان
درود بر امام خامنه ای
پر رهرو باد راه امام خمینی
من یه عاشقم
که میخوام پر بگیرم
راه رو هم بلدم :
به هر چه یاد گرفتم عمل کنم
میخوام فدایی اسلام بشم
راه رو هم بلدم:
همه چیز و همه کار برای خدا
اسلام برتر از همه چیز است و هیچ چیز بالاتر از اسلام نیست
احکام اسلام باید مو به مو اجرا شود
من میخوام سرباز خوبی برا آقام(عج) باشم
یاور خوبی برا اربابم حسین(ع) باشم
و گدای تا قیامت مادر زهرا(س)
من هوس کربلا دارم
من هوای جبهه ها دارم
من سیرم از دنیا
کی این قفس میشکنه خدا خسته ام
کی منو میفهمه؟
هر کی میفهمه یه جمله بهم بگه و از اینی که هستم داغون ترم کنه...
من از تلنگر به آسمون رسیدم
یکی به من تلنگر بزنه...

فتح‌خون پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://gordan-velayet.blogfa.com

سلام
شهادت حضرت علی(ع) رو تسلیت عرض میکنم
این شبها یاد ماهم باشید

تلنگر این وبلاگ حتی در قالبش هم دیده میشه.
من قالب وبلاگ رو که میبینم تنم میلرزه به خدا

موفق باشید

به یاد عاشورا
پیش چشمان حرم حیدر به میدان میرود
از تنم جان میرود از تنم جان میرود
قاری قرآن من از زیر قرآن می‌رود
از تنم جان میروداز تنم جان میرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد