شعری در حسرت کربلا

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد                آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد

مقصود از تکلم طور از تو گفتن است           موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد

روز ازل برای گلوی تو هیچ کس                  غیر از خدای عزوجل خونبها نشد

در خلقتش زمین و مکان های محترم          بسیار آفرید ، ولی کربلا نشد

گرچه هزار سال تو را گریه کرده اند              یک گوشه از حقوق لبِ تو ادا نشد

ما گندم رسیده ی شهرِ ری توایم              شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد

یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم    حالا که کربلای تو روزی ما نشد

داغ تو اعظم است تحمل نمی شود            در حیرتم چگونه قدِ نیزه تا نشد

سروده علی اکبر لطیفیان
نظرات 2 + ارسال نظر
تسنیم شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:37 ب.ظ

یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد

داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قدِ نیزه تا نشد ....

سید دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 ب.ظ

کم پیدایید؟!

باید ببخشید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد