من آن شب خیز بیدارم زجان مشتاق دیدارم به نان او خریدارم حسین را دوست می دارم
حسین را دوست می دارم که او پرورده زهراست حسین آزاده سردار کفن پوشان عاشوراست
جهان تشنه حسین سقا همه قطره حسین دریا حسین گل من ولی خارم حسین را دوست می دارم
حسین را دوست می دارم سرو جانم به قربانش شب میلاد آمد فطرس و بگرفت دامانش
خدایش بر حسین بخشید چون بود از محبانش بگفتا نوکر یارم حسین را دوست می دارم
بین پس
کوچههاى نامردى
کوفه تنها
گذاشت مردش را
با کمى سنگ
از سرش وا کرد
روزه دارىِ
کوچه گردش را